جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۵

تشکیل جزیره ای برای زنان

در ايران برای اولين بار طرحی تهيه شده که طبق آن جزيره ای در درياچه اروميه برای تفريح زنان در نظر گرفته شده است که هيچ مردی به آن راه داده نمی شود. اين جزيره، با نام "آرزو"، از جمله جزاير کوچک درياچه اروميه است که در صورت به اجرا درآمدن طرح ارائه شده، کليه امور آن، مانند حمل و نقل و امکانات تفريحی و رفاهی، توسط زنان و برای زنان اداره خواهد شد و مردان اجازه ورود به اين جزيره را نخواهند داشت. وسعت اين جزيره هشتصد هکتار است و به لحاظ بزرگی پنجمين جزيره از 102 جزيره درياچه اروميه به حساب می آيد. مدير عامل سازمان همياری های آذربايجان غربی (زيرمجموعه ای از استانداری آذربايجان غربی)، گفته است که در کنار اشتغالزايی برای زنان هدف ديگر از ارائه اين طرح توسعه فضای گردشگری در داخل ايران و همچنين جذب گردشگران خارجی بوده است.
تفکیک جنسیتی چیزی است که هر روز دامنه گسترده تری می یابد در راستای این طرح نظرات موافق و مخالف مختلفی ابراز شده است. نمی دانم ایجاد چنین جزیره هایی می تواند در تغییر روحیه زنان موثر باشد. اینکه با زنان به عنوان چیزی جدابافته چیزی که بایستی دور از انظار باشد برخورد کرد آیا توهین نیست. جداساز ی زنان در ادارات دولتی، حضور و غیاب شدید.و هر چیزی که نشان از این دارد که در برابر دنیا ما موضعی محکم اتخاذ کرده ایم. همه چیز را باهم انگار می خواهیم. استاد می گفت در جلسه ای حضور داشتم که از من نظر خواستند. گفتم آقا نمی شود شما بنویسید می خواهید تعامل سازنده داشته باشید و در سطر بعد بگویید انقلابی هستید بالاخره شما چه هستید این روشن نیست. ما چه هستیم. این روشن نیست.

چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۵

قناری گفت:- کره ی ما
کره ی قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی.
ماهی ی سرخ سفره ی هفت سین اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار
متبلور می شود.

کرکس گفت: - سیاره ی من
سیاره ی بی هم تایی که در آن
مرگ
مائده می آفریند.

کوسه گفت:- زمین
سفره ی برکت خیز اقیانوس ها.

انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستینش از اشک تر بود.

جمعه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۵

مفهوم اولیه دموکراسی در یونان باستان و براساس حکومت مستقیم مردم و با رعایت اصل برابری بوده است که نمونه ای از آن در خطابه دفن، در کتاب توسیدید، جنگ پلوپونزی آمده است در آنجا که می گوید:" ... در اینجا همه افراد نه تنها به امور خود بلکه به امور دولت نیز علاقه مندند: حتی کسانی که به شدت سرگرم کار خویشند نیز به خوبی از سیاست های کلی آگاهی دارند- این یکی از خصوصیات ویژه ماست: ما نمی گوییم کسی که به سیاست علاقه ندارد سرگرم کارخویش است، بلکه می گوییم او اصلا در اینجا کاری ندارد. ما آتنی ها شخصا در مورد مسائل سیاسی خویش تصمیم می گیریم و یا به درستی درباره آنها به بحث و گفتگو می نشنیم: زیرا به گمان ما گفتار و کردار با یکدیگر ناسازگار نیستند. بدترین کارها اقدام به عمل درشرایطی است که پیامدهای آن به درستی بحث نشده است."
مدلهای دموکرسی. دیوید هلد ص.33

چهارشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۵

خیلی وقت بود که می خواستم این قسمت از این کتاب رو در وبلاگ بذارم. روزی که خوندمش یادمه تو فرجه های امتحانات بود و فرصت خیلی کمی داشتم. نداشتن وقت کافی و نداشتن حال خوب هم بهانه ای بود تا از خیر خوندنش بگذرم. اما فقط خوندن چند صفحه کافی بود که تا آخر کتاب پیش برم. یه مه یه بخار از .. نمی دونم. اگر تونستین حتما بخونیدش. باران نوشته چرا اینجوری شدین چرا شاد نیستین؟ اون حق داره که بنویسه چرا دیگه شاد نیستیم. هرچند من زمانی که سوتی نامه نوشته می شد نبودم اما تنها چیزی که می دونم اینه که زمانی بود که کسایی که توش می نوشتن دانشجو بودن، هر هفته بیرون می رفتن، بیشتر شبها رو با هم بودن. شرایط موثره حتی از لحاظ سیاسی اون زمان می شه گفت خاتمی بود با اینکه خیلی از روزنامه ها بسته می شد باز با ظهور یه روزنامه دیگه این خلا پر می شد. قصدم توجیه نیست اما می خوام بگم هرچیزی باید در شرایطش ارزیابی بشه این که چرا آدم های دیروز اینجور شدن شاید به این خاطره که شرایط دیروز، امروز وجود نداره. حس می کنم دارم توجیه می کنم. حس می کنم تمام تلاشی که داشتم از بین رفته، اخبار چیز جدیدی نداره، در پارکهای تهران پارکبان مراقب دختران و پسران است، فرستادن هنرمندان چادری به اردوها، ... در شهرستان ها اوضاع خراب تر است. امید به بهبود ؟ در هرحال می ریم جمعه کوه، امیدوارم که همه چیز به خوبی بگذره. یک روز تفریح در کنار دوستان، چند شب پیش هم بیرون آش خوردیم. خوب بود. دو شب پیش در خوابگاه آمدند شماره تلفن هایمان را گرفتند تا اگر یک شب خوابگاه نبودیم خانه مان تلفن بزنند. وقتی پرسید رشته تحصلی تان چیست تا کنار شاره تلفن بنویسم گفت کارشناسی ارشد حقوق بشر.
همزاد
...هرگز تسخیر کشوری بزرگ به بهایی ارزان تر از این انجام نشد و کسانی که آن را عملی کردند، به هیچ وجه تصور نمی کردند بتوانند از عهده چنین کاری برآیند؛ و این که سرانجام نظر به سهولت این کار دست به آن زدند و هر چه در این راه پیش می رفتند، به سهولت آن بیشتر پی می بردند.
سقوط اصفهان. به روایت کروسینسکی. بازنویسی سید جواد طباطبایی
همزاد

شنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۵

چهارشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۵

بعد از مدتهاست که می نویسم.
هر بار که پاینده روباز می کنم مطلب تازه ای نیست.فقط نوبادی گاهی می نویسه.حنا به اینترنت دسترسی نداره، بقیه نمی نویسن انگار ضرورتی حس نمیشه برای نوشتن.شاید هم به دنبال موضوعی می گردیم که در رابطه با اون بنویسیم.
دارم صد سال تنهایی رو می خونم. یه جا مرد به زن می گه در خاکی که مرده ای در اون نیست به سادگی میشه هجرت کرد. شاید فقط صرف حضور انسان هایی که دوست داریم مارو به محیط وصل می کنه و باعث میشه فضا ارزشمند بشه.شاید خرقان، مجن، فرحزاد و شابیگیان هم همین حالت رو برای هر کدوم از ما داشته باشه.نمیدونم قصدم از نوشتن فقط نوشتن بود امروز کلاس سید جواد طباطبایی رفتم در رابطه با جامعه مدنی از دید هگل .از اوضاع چندان خبری ندارم شاید اتفاقق خاصی نیفتاده و شاید هم دیگر با وجود احمدی نژاد هیچ چیز خاص به نظر نمی آید.به کارهایم نمی رسم و هر روز کار انجام نشده ای باقی مانده است. همه اش از خودم نوشتم شاید چون اینجا یک دفتر چه همگانی است.گفتم که قصدم از نوشتن تنها نوشتن بود و اینکه هنوز زنده ام.