دوشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۶

وقتی در یک روز بهاری توی پارک نشستی و سعی میکنی لذت ببری! و میبینی از دور دو نفر درجه دار نیروی انتظامی قدم زنان در حال حفظ امنیت و آرامش محیط هستند!! وقتی میبینی در حال قدم زدن با پسری که موهاش رو که نمیدونم به چه مدلی درست کرده خوش و بش میکنن. دختری رو که مانتوی کوتاه پوشیده مجبور به همراهی(بازداشت) میکنن. با پسری ریشو و دختری چادری که با هم نشستن و با یک متر فاصله از هم صحبت میکنن، به گفتگو مشغول میشن. با خودت فکر میکنی که احتمال داره از کنار کسی بدون صحبت رد بشن؟! از نظر اونا چه کسی میتونه بدون تذکر، صحبت یا بازداشت شدن از کنار اونا رد بشه؟ فکر میکنی تمام این افرادی که مورد مزاحمت قرار میگیرن چه چیز مشترکی با هم دارن؟ و اونوقت این وجه اشتراک رو پیدا میکنی:

در آن دوران
در ایرانشهر
همه روزش چو شبها تار
هم شبها ز غم سرشار

نه در روزش امیدی بود
نه شامش را سحرگاه سپیدی بود
نه یک دل در تمام شهر شادان بود

خوراک صبح و ظهر و شامِ مارانِ دو کتفِ آژدهاکِ پیر
مدام از مغز سرهای جوانان
این جوانمردان ایران بود.

جوانان را به سر شوریست طوفانزا
امید زندگی در دل
ز بند بندگی بیزار
و این را آژدهاک پیر میدانست
از اینرو بیشتر بیم و هراسش از جوانان بود.
nobody

شنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۶

پاسخ اعتماد ملي به كيهان

انتشار يك گزارش درباره تاثير منفي مناقشات سياسي و ماجراي ملوان‌هاي انگليسي بر جذب جهانگردان خارجي در روزنامه اعتماد ملي دستمايه رجزخواني روزنامه كيهان شده است تا بنا بر شيوه مألوف با هياهو و شانتاژ، اذهان عمومي را از توجه به مشكلا‌ت خودساخته آقايان كه گريبانگير كشور شده است منحرف و با موضعي حق‌به‌جانب، منتقدان را وادار به سكوت كند و با بافتن آسمان و ريسمان و ربط موضوعات نامربوط به هم مطابق معمول نتيجه بگيرد كه فقط همپالكي‌ها و قماش ايشان بر مدار حقند و ديگران اهل خدعه و خيانت!
عجبا كه به راستي وقتي آب سر بالا‌ مي‌رود قورباغه ابوعطا سر مي‌دهد!
از آنجا كه كيهان كه خود را داروغه مطبوعات مي‌پندارد مدتي است مكررا به صدور كيفرخواست عليه اعتماد ملي مشغول است با پوزش از محضر خوانندگان ارجمند، علي‌رغم ميل‌مان ناچاريم به برخي گزافه‌گويي‌ها پاسخ دهيم.
قبل از هر نكته‌اي لا‌زم است يادآوري كنيم كه قلم‌پراكني‌هاي اخير كيهان عليه اعتماد ملي را امري دور از ذهن و غيرمنتظره نمي‌دانيم چرا كه اين رفتار ناشي از خصلت ذاتي و يك ناراحتي نهفته در بطن و متن اين جريده است كه هر از گاهي و به ويژه در موسم انتخابات و افزايش تحركات سياسي در كشور، عود مي‌كند و اكنون نيز با نزديك شدن به انتخابات مجلس هشتم علا‌ئم آن بروز يافته است و بي‌گمان با نزديك شدن به روز انتخابات تظاهر اين ناراحتي ادواري افزايش هم خواهد يافت!
اين مدعي‌العموم مطبوعات، اعتماد ملي را متهم به مرثيه‌سرايي براي متجاوزان انگليسي كرده و نوشته چرا اعتماد ملي به نقل از يك مقام مسوول خبر داده كه تمام تورهاي مسافرتي به ايران به‌دنبال بازداشت ملوانان و مسائل سياسي لغو شده است؟ يا مثلا‌ چرا <معماري ادبي> و <چيدمان روايت> اعتماد ملي چنين و چنان بوده است. از بابت اينكه معماري ادبي و چيدمان روايت اعتماد ملي به مزاج نويسنده كيهان خوش نيامده متاسفيم و از اين پس پاسخ نوشته‌هاي كيهان را به گونه‌اي چيدمان مي‌كنيم كه متناسب با معماري ادبي آقايان و مقبول طبعشان باشد! اما اصل اين خبر به نقل از رئيس هيات‌مديره جامعه تورگردانان است كه روي خروجي خبرگزاري مهر نيز منتشر شده است. حال از بابت اينكه اين بنده خدا پس از مصاحبه خود در چه شرايطي قرار گرفته كه تمايل پيدا كرده حرفش را تكذيب و يا اصلا‌ح كند، تقصيري متوجه ما نيست. صرف‌نظر از اصل خبر، جهت آگاهي كيهان عرض مي‌كنيم كه آري، ما نگران كسب درآمد و منافع اقتصادي كشور هستيم و معتقديم يكي از منابع سرشار درآمد هر كشوري از محل جذب جهانگردان است. حال اگر آقايان باوري جز اين دارند كه دارند - ماجراي حمله به جهانگردان خارجي در دوره دولت خاتمي در اصفهان از سوي هم‌كيشان كيهان فراموش نشده است - مشكل ما نيست. ‌
ما هرگز بنا نداشتيم به حواشي ماجراي دستگيري‌و رهايي ملوان‌ها بپردازيم اما هل من مبارز طلبيدن جناب شريعتمداري و جريده تحت امرشان در متهم كردن اعتماد ملي، ما را وادار مي‌سازد به اين آقايان يادآور شويم آن هنگام كه در محل نهاد رياست‌جمهوري از صدر تا ذيل مقام‌هاي اجرايي كشور براي گرفتن عكس يادگاري با سرجوخه هاي چشم آبي انگليسي شانه به شانه هم مي‌زدند و با لبخند مليح ‌Tank you گويان به آنها هديه مي‌دادند بايد جيغ بنفش مي‌كشيديد و مي‌پرسيديد كه اگر اينها متجاوزند پس چرا قبل از هر محاكمه‌اي عفو مي‌شوند؟ اگر متجاوزند چرا رئيس‌جمهور به بدرقه متجاوزان مي‌رود؟ ‌
راستي بهتر نبود شما اسوه‌هاي شهامت و شجاعت كمي بيشتر جرات به خرج مي‌داديد و اين متجاوزان نابكار را حداقل 5 دقيقه پس از آن 48 ساعت كذايي اعلا‌م شده از سوي بلر آزاد مي‌كرديد تا كژانديشان و بدخواهان نگويند كوتاه آمديد؟!
بد نيست شما كه از <معماري ادبي> يك گزارش اينچنين احساسات ميهن‌پرستانه‌تان به غليان مي‌آيد پاسخ دهيد ورود متجاوزان به نهاد رياست‌جمهوري و آزادي آنها پس از تشريفات ويژه با كدامين حس ملي انقلا‌بي سازگار بود؟اما در مورد همكارمان جناب آقاي حسن كريم‌زاده كه ظاهرا چاپ آثار او در اعتماد ملي موجب تكدر خاطر و رنجش احساسات و روح لطيف مديران كيهان شده لا‌زم است بگوييم كه بر فرض صحت تمامي آنچه درباره كريم‌زاده مي‌گوييد آيا مگر كسي كه يك بار مرتكب لغزش شد و تاوان آن را پرداخت قرار است براي هميشه از ادامه كار و حيات محروم شود؟
آيا در دايره مهرورزي شما كه متجاوزان به حريم ايران مورد عفو و بخشايش قرار مي‌گيرند و بدون محاكمه آزاد مي‌شوند، جايي براي فرزندان اين آب و خاك نيست؟ به راستي چه تفاوتي ميان كريم‌زاده و آن به تعبير شما <چشم‌‌آبي>ها وجود دارد؟ كريم‌زاده در آن زمان (اواخر دهه 60) تنها 17 سال سن داشت و هرچند هنوز درباره اينكه در طرح او دست برده بودند شك و شبهه جدي وجود دارد، اما پس ازتحمل مجازات و طي يك دوره سخت به شرايط عادي زندگي بازگشت، اما ظاهرا در قاموس شما هرگز نمي‌توان از لغزش يك نوجوان 17ساله مسلمان و ايراني چشم‌پوشي كرد اما مي‌توان از گناه متجاوزان نظامي خارجي گذشت، در زندان برايشان ميز پينگ‌پنگ علم كرد، برايشان كت شلوار دوخت، هديه خريد و خيلي سريع آزادشان كرد و البته عكس يادگاري هم با آنها گرفت! اين تذهبون؟
نكته پاياني اينكه از لحن و <معماري ادبي> جناب شريعتمداري اينگونه برمي‌آيد كه ايشان واقعا باورشان شده پهلوان اول شهرند غافل از اينكه بزرگي اسباب و لوازمي دارد و آن نقشي كه ايشان ايفا مي‌كنند از عهده هر گنده‌گويي برمي‌آيد.
ظاهرا ايشان چنان در نقش <تك‌تيراندازي> خود فرو رفته‌اند كه مي‌پندارند هر فرد و جايگاهي را مي‌توانند نشانه روند و تهديد كنند كه: <چنين و چنان كنيد وگرنه...> جناب شريعتمداري! واقعا وگرنه چي؟ به راستي در كدامين جايگاه نشسته‌ايد كه اينچنين سخن مي‌گوييد؟!
وقتي گزارشي از نوشته‌هاي شما را محضر جناب آقاي كروبي ارائه داديم ضمن آنكه ربط بين صدر و ذيل مطلب شما همچنان مبهم بود (و شايد انگيزه‌تان از بيان آنها صرفا اين بوده كه بله، آن زمان من هم بودم)! تاكيد كردند كه بخش آخر نوشته شما را خطاب به ايشان عينا چاپ كنيم. ما هم چنين مي‌كنيم: [33- بايد از جناب آقاي كروبي كه مسووليت اين روزنامه را بر عهده دارند و مدعي پيروي از خط امام نيز هستند - كه ان‌شاءا... چنين باشد- ! پرسيد؛ شما را چه مي‌شود؟! و از نظر جنابعالي ادعاي پيروي از خط امام با حمايت از نظاميان انگليسي متجاوز به آب‌هاي سرزميني ايران چگونه قابل توجيه است؟ و آيا مي‌دانيد روزنامه ارگان حزب جنابعالي در پوشش نام شما - و خداي نخواسته با موافقت شما- !! چه مي‌كند؟! آيا جنابعالي با مواضعي كه به نام شما در روزنامه حزب شما اتخاذ مي‌شود موافق هستيد؟ اگر پاسخ منفي است چرا در مقابل اين همه مواضع همخوان با آمريكا و اسرائيل سكوت فرموده‌ايد؟ و اگر موافق هستيد كه واي بر شما... ‌ جناب كروبي! ماجراي حزب شما تلخ‌تر از آن است كه بر زبان و قلم آيد، و سكوت حضرتعالي تلخ‌تر و تعجب‌آورتر. به عنوان مثال، آيا حضرتعالي دستور فرموده‌ايد كه آقاي حسن كريم‌زاده در روزنامه حزب شما ستون داشته باشد؟ شخصي كه به دليل كشيدن كاريكاتوري زشت عليه حضرت امام(ره) محكوم شده بود و اخيرا به همين علت از سوي كميته ارتباطات سازمان ملل متحد جايزه دريافت كرده است؟! ان‌شاءا... كه شما از اين همه دشمني آشكار حزب تحت مسووليت خويش با امام و انقلا‌ب بي‌خبر باشيد وگرنه...]>
البته ايشان تاكيد كردند پس از چاپ مرقومه جنابعالي دعا كنيم خداوند همه مريضان اسلا‌م را شفا دهد و ان‌شاءا... كسالت شما هم رفع شود. آمين يا رب‌العالمين.

دو تن ديگر از فعالان زن به زندان محکوم شدند

دو تن ديگر از شرکت کنندگان تجمع اعتراض آميز فعالان حقوق زنان که سال گذشته در ميدان هفت تير تهران برگزار شد به مجازات زندان محکوم شدند.
اين تجمع دوازدهم ژوئن (22 خرداد) سال گذشته برگزار شد و نیروی انتظامی به این بهانه که شرکت کنندگان مجوزی برای برگزاری اين تجمع کسب نکرده بودند، شماری از شرکت کنندگان را دستگير کرد و در مواردی مورد ضرب و شتم قرار داد.
بازداشت شدگان پس از مدتی آزاد شدند اما برای آنان پرونده هايی در دادگاه انقلاب تهران تشکيل شد.
شبعه ششم دادگاه انقلاب تهران، فريبا داوودی مهاجر را که از جمله شرکت کنندگان بود، نسبت به آنچه "برگزاری اجتماع غيرقانونی" و "تبانی جهت ارتکاب جرم" خوانده شد، مجرم شناخته و به يک سال زندان و سه سال حبس تعليقی محکوم کرده است.
همين دادگاه، خانم داوودی مهاجر را از اتهام "تبلیغ علیه نظام" تبرئه کرده است.
آن گونه که محمد شريف، وکيل فريبا داوودی مهاجر گفته، وی در حال حاضر در خارج از ايران به سر می برد.
شعبه ششم دادگاه انقلاب در عين حال يکی ديگر از تجمع کنندگان به نام سوسن طهماسب را نسبت به "اقدام عليه امنيت ملی" مجرم شناخته و به شش ماه زندان و يک سال و نيم حبس تعليقی محکوم کرده است.
پيشتر، شعبه سيزدهم دادگاه انقلاب تهران، آزاده فرقانی، از ديگر شرکت کنندگان تجمع ميدان هفت تير را به دو سال حبس تعليقی محکوم کرده بود.
احکامی که در مورد اين فعالان زن صادر شده هنوز قطعی نيست و در صورت اعتراض آنان بايد به تأييد دادگاه تجديدنظر برسد.
اين احکام در شرايطی صادر می شود که وزير اطلاعات ايران تجمعات اعتراض آميز و حرکتهايی را که تحت عنوان حقوق زنان در ايران برگزار می شود به "دشمنان خارجی" کشورش نسبت داده که به گفته وی، به دنبال "براندازی نرم" نظام جمهوری اسلامی اند.
bbc

چهارشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۶

احمدی نژاد: سد سیوند تا آخر هفته آبگیری می شود


محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به رغم ادامه برخی مخالفت ها، از آبگیری سد سیوند تا پایان هفته خبر داده است.
آقای احمدی نژاد که به استان فارس سفر کرده در جمع مردم مرودشت گفته است که آبگیری سد سیوند در همین سفر آغاز خواهد شد.

خبر آبگیری سد سیوند در حالی منتشر شده که مخالفت ها نسبت به آبگیری این سد ادامه دارد و برخی کارشناسان نسبت به آسیب پذیری آثار باستانی منطقه در اثر افزایش رطوبت ابراز نگرانی کرده اند.

به گفته معترضان، با آبگيری اين سد، ممکن است مقبره کوروش، پادشاه هخامنشی که در نزديکی سد قرار دارد به دليل رطوبت آسيب ببيند.
فاصله مقبره کوروش با درياچه سد حدود پنج کيلومتر است و برخی منتقدان می گويند با آبگيری سد، اختلاف سطح آب با آرامگاه به یک روایت به حدود ۴۰ متر و به روايتی دیگر، به ۴ متر خواهد رسيد.
مخالفان آبگيری سد می گويند محدوده آرامگاه کوروش در منطقه ای سيل خيز قرار دارد و در زمستان سال ۱۳۷۷ با جاری شدن سيل، تا پله دوم آرامگاه به زير آب رفته و وجود درياچه در پائين دست آرامگاه می تواند خطر آب گرفتگی محوطه پاسارگاد را بيشتر کند.

یکشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۶

میگه مثل یه عکسه، نوشتن تو یه وبلاگ مثل یه عکسه و تو نمی تونی چیزی جز یه عکس ببینی. آدما تو وبلاگاشون یه عکسی که می خوان به تو نشون می دن نه چیز دیگه ای. همه چیز رویایی میشه آدمای رویایی که دوست داری ببینیشون آدمایی که به نظرت با همه فرق می کنن. اما وقتی می بینیشون می فهمی که فقط یه عکس بوده عکسی که اون از خودش گرفته و به تو نشون داده. چرا همیشه دنبال یه چیز متفاوت می گردیم. استاد سر کلاس میگه آدما دنبال یه چیزی میگردن تا بتونن خودشون رو تعریف کنن. اگه کسی رو پیدا نکنن روبروی آینه می ایستن و میگن اینم یکی دیگه که به من یه تعریف از خودم میده . گفت خیلی بده به یه دیوار سفید بخورین اونوقته که چیزی براتون باقی نمیمونه. شاید ابلهانه باشه چیزی رو که می نویسم اما مثالی رو که زد از یه کارتون بود. پلنگ صورتی . جارو برقی ای که وسایل خونه رو می خوره بعد خونه رو می خوره بعد دنیا رو می خوره بعد پلنگ صورتی رو می خوره و وقتی چیزی باقی نمی مونه لوله رو می گیره سمت خودش و خودش رو می خوره. یه دیوار سفید و تمام.
همزاد

چهارشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۶

زن بودن = مجرم بودن

زن بودن مساوی با مجرم بودن. این را مرد وقتی کنارش ایستاده ام می گوید. وسط اتوبوس می رود در دفاع از پسر و می گوید آقا هنوز جرم ثابت نشده است. من تازه وارد ماجرا شده ام مرد می گوید گفتی کجا. در هم پیچیده اند. با التماس می گوید گوشی ام را تازه خریده ام. دارد می شکند.دستان مرد در دهان مرد دیگر. وقتی جلو می ایستد تا سر مرد داد بزند که اگر ناموس خودت بود چه می کردی دستان سرخ شده اش را می بینم انگار که علاوه بر دندانهایش دستهایش هم مدام در تقلا بوده اند. بلوز سفید آستین کوتاهش در سرخی صورتش و گردنش ترکیب شده است و ریش انبوه و خشمی که دراین سرخی از گوشه گردن برآمده است.کنار مرد می ایستم و می گویم آرام باش او آنقدر نیست که احترام تو بزرگتر را نگه دارد. تمام اتوبوس در همهمه است نه تمام اتوبوس فقط در نقطه جلویی که زن از تقبیح خشونت در مقابل دیگری با زن چادری سخن می گوید و اسلام چماقی است که مدام روی سر زن کوبیده می شود. جلو رو به همه ایستاده است انگار که معلم سخن می گوید راجع به غسل ارتماسی نه حتی مانند آن زمان که خیلی جدی می گوید دختر است، با خشمی که در گردن باقی می مانده و از دهان آارم بیرون می ریزد. مو پریشون تو چی می گی؟ پسر از حقوق بین الملل و احترام به حقوق انسانی حرف می زندو او از 78 ضربه شلاق. زن از دلایل رو آوردن به خشونت و پسر درجلو مچاله شده. مرد می گوید زن بودن مساوی با مجرم بودن. زن و مرد می گویند کار درستی کرده است مرد جوش می آورد و به مرد می گوید خفه شو. ، تن من، بدن من یا تو این چیزی است که تفاوتش را نمی فهمم
همزاد
.

سه‌شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۶

خوره یا: انرژی هسته ای حق مسلم ماست

دست یابی افتخار آمیز دانشمندان توانمندمان به فناوری دستیابی به چرخه سوخت هسته ای و پیروزی گوهربار دیپلماسی بین المللی ایران عزیز در ماجرای دستگیری و آزادسازی ملوان های انگلیسی، را به شما ملت غیور و همیشه در صحنه در سراسر خاک پاک ایران اسلامی تبریک و تهنیت عرض می نماییم و از خداوند منان توفیق روز افزون این عزیزان و سربلندی وطن عزیزمان ایران را مسئلت می خواهیم.

ستاد برگزاری مراسم سالگرد خودکشی جانگداز نویسنده همیشه در صحنه و مردمی، زنده یاد صادق هدایت در روز 19 فروردین ماه
یا حق
م.آ.

یکشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۶

لشکری از زنان در نبردی که هرگز پیروزی به بار نمی آورد، فقط از خستگی بی نهایت پاداش گرفته ای سهم می برند. حتی در موارد باامتیازتر این پیروزی هرگز قطعی نیست. کمتر وظیفه ای وجود دارد که به اندازه وظیفه زن خانه دار به شکنجه سیزیف نزدیک باشد... زن خانه دار فقط در جا می زند، هیچ کاری نمی کند، فقط زمان حال را ادامه می دهد.
سیمون دوبووار-روزنامه آینده نو- صفحه اندیشه-15 فروردین 86
همزاد