شنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۵

تیر برق
تیر برق
تمام خیابان پر شده از تیر برق
بیرون که می آیم در گرمای هوای ظهر تنها یک صداست صدا حرکت جریان از میان سیم های برق.
به راننده می گویم گمانم خانه مان این خیابان باشد و در دلم می گویم میان یک ردیف تیر برق.
حنا گفت امروز اولین قبض برایمان آمد یک قبض برق.
پسرها می گویند عجب دختر خلی است و من انگار فقط می خواهم قدم بزنم میان تیرهای برق.
ظهر که از خانه بیرون می آییم برای بازدید سالن حنا می رود سایه بایستد زیر سایه یک تیر برق.
اینجا درخت کم دارد پارک نزدیک خانه مان فقط درخت نخل دارد درختهایی شبیه تیر برق.
تمام.
(همزاد)

هیچ نظری موجود نیست: