جمعه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۶

همش دنبال یه چیزی می گرده تا فرض ثابت بشه. به استاد می گم استاد اگه ما فرضیه بسازیم دنبال چیزایی می گردیم که فرض ما ثابت بشه. می گه فکر می کنی دلیل اینکه ما اینجاییم و اونا اونجا چیه. درست می گه همینه که دیگه چیزی در جوابش نمی گم. یادم میاد یه تحقیق داشتم دوره کارشناسی درباره انتخابات آمریکا. بوش یا کری. فرض من این بود که بوش بازنده س یه عالم مدرک جمع کردم تا اینو نشون بدم.اما می دونستم و دیده بودم که چیزایی هم هست که بگه من اشتباه می کنم من همه رو ندید گرفتم شاید چون این حرف من بود که بایستی تایید می شد. امروز چطورم. امروز چطوریم چقدر تو نوشته ها و حرف ها فرض مخالف رو هم در نظر می گیریم. چقدر برای خواننده یا شنونده یا طرف مقابل جایی برای فرض های نگفته باقی می ذاریم یا می گیم که همه چیزو نگفتیم تا اون دنبال نگفته ها، نشنیده و .. بگرده.
همزاد

هیچ نظری موجود نیست: