دوشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۶

سفید

گفتم سفیده همه چیز سفیده مثل هموم کوری سفید یعنی باید بگم هر چی رفتم که به یه چیزی برسم باز به یه دری رسیدم که بعد اون همه چیز سفید بود. اینو البته توی شبی بهش رسیدم که دور و برم تمامن سیاه بود.
هر کاری می کنم برای یله میل بزنم نمی شه یعنی اینجا اینترنتش مشکل داره و خوب نمی شه کاری کرد.
به وبلاگا سر می زنم به شیوه سنگسار جعفر می گن بیسواد بودن دوتاشون و حالا که مرد سنگسار شده و زن منتظره تا چی سرش بیاد می گن همه چی دست به دست هم داده و اونا ندونسته اون مدت رو با هم زندگی کردن اما اگه آدما دونسته بخوان این کارو بکنن ؟ می گم چه مضحکه برای ما که همه از معنویت می گیم و بدترین حکم رو برای نزدیکی تن آدم ها به هم می دیم.
می گم رویکر فمینیست های ایرانی برای تن زن چیه چقدر باید به نیاز تن جواب داد؟ خودشون این مسئله رو چطور حل می کنن؟ تا بحال راجع بهش حرف زدن؟ چون به هر حال وجه مشخصه زن از مرد تن زنانه است.
شازده کوچولو باعث شده این روزا برم دنبال کتابهایی مثل ادبیات و زنان و فمینیسم و این جور چیزا همینه که این سئوال برام برجسته شده، اینکه فمینیسم ایرانی چه فرمی داره خواسته هایی که مطرح می کنه در چه چارچوبی قرار می گیره آیا اونا معتقد به یک فرم جدا از فرم غربی هستن یا نه خواسته ها تو همون محور دور می زنه.
روزنامه که می خرم به خاطر 200 تومنی که بابتش دادم تا آخرش رو می خونم درباره آزادی دانشجوهای زندانی (البته نه همه 3 نفر آزاد نشدن ) و مجلسی که در خانه هاشمی برگزار شده نوشته. درباره فیلم هایی که این روزها بر پرده های سینماست کلن انگار این رکود فیلم خوب همه جا گیر شده.
تو تاریکی مطلق می گم همه جا سفیده ، همه جا سفیده این سفیدی به تو می گه کوره .


همزاد

هیچ نظری موجود نیست: