آزاد می رقصد مثل اسمش که آزاد است.
محمد را روی دستهایشان می برند.
فرانک آرام می آید درد پا اجازه دویدن نمی دهد.
مرد اعدام نمی شود.
"غم همان و غم واژه همان
نام صاحب مرثیه
دیگر."
و
رامین جهانبگلو زندانی است.
محمد را روی دستهایشان می برند.
فرانک آرام می آید درد پا اجازه دویدن نمی دهد.
مرد اعدام نمی شود.
"غم همان و غم واژه همان
نام صاحب مرثیه
دیگر."
و
رامین جهانبگلو زندانی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر