جمعه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۵

در من...

خودت تکرار رفتار دیگران می شوی، جای آدمها عوض می شود جای من با او ، جای او با من و ووو
این وسط باید به لحظه پرداخت یا به.. دروغ بگویی یا جلوی احساست را بگیری ، در هر صورت چیزی که از دل بیرون نیاید دروغ می شود ، این طور نیست ؟
چه چیز می تواتند خوب باشد و یا اینکه اصلا شر وبدی وجو دارد ؟
حس قشنگی ست که فکر کنی اذیت شده ای و اینکه حق با توست ( منظورم خصوصی ترین لحظه هاست ) ؟!
آن وقت تنهاییت قشتگ می شود آزاد و رها، خسته اما پر انرژی ، شکست خورده اما پیروز .
شکل وبلاگ عوض شده ، کاملا مشخص است که اذیت شده و می شود ، ولی شرایط همیشه این طور نمی ماند !
حنا

هیچ نظری موجود نیست: