پنجشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۶

خیلی وقت بود که اسمم روی برد دانشکده بود بابت سئوالاتی راجع به پایان نامه.
دانشگاه نمی رفتم بابت کار و به زینب گفتم خودش اگر می تواند از مدیر گروه علت را جویا شود و گفته بود فقط چند پرسش راجع به پروپوزالی است که تحویل داده ام.
فکر می کردم که تصویب شده است و همین شد که تا مدت ها سراغش را نگرفتم و حتی به شوخی می گفتم مدیر گروه خودش تماس بگیرد و جواب سئوال هایش را تلفنی می دهم.
مسئله جدی بود . داشت عید می شد و من بالاخره باید پایان نامه را شروع می کرد.
گفت تصویب نشده است. گفت چند سئوال و جود دارد. سئوال هایش را پرسید :
موضوعی که شما کار می کنید راجع به فمینیسم اصلا در این رشته جایی برای کار دارد؟
موضوعی که شما کار می کنید ربطش با ارزش های اسلامی چه می شود و ممکن است در اینجا ارزش ها زیر سئوال برده شود؟
دردنیا کاری راجع به موضوع صورت گرفته است؟( عليرغم اینکه در پروپوزال ذکر کرده بودم موسسات و افرادی که راجع به این موضوع کار کرده بودند)
گفتم لیبرالش را کار می کنم. گفت: بنویس معتدل. لیبرال را لازم نیست بنویسی.
رد شده بود و باید لفظ معتدل و ارزش ها اضافه می شد.

دلم نيامد اينها را اضافه نكنم .
متن دكتر كاشي راجع به پيروزي هسته اي
متن يزدانجو راجع به هدايت كه گوشه اي از آن را اينجا مي گذارم.



در هر بدبین امیدواری چیزی از جنس تروریسم هست. تروریسم امید داشتن است، امیدواری به احتمال دگرگونی یا امکان دگرگون­سازی. اما بدبینی هدایت بدتر از آن بود که رنجیدگی، کین­خواهی کودکانه - کورکورانه، یا در یک کلام (نیچه) «کین­توزی» باشد. تروریسم ناامیدانه تروریسمی معصومانه است: حذف ارادی خود از اجتماعی دیگر امیدی به آن نداری -- هدایت خود را نکشت، خود را ترور کرد.



همزاد

هیچ نظری موجود نیست: