چهارشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۸

گفتم بدم می آید، بیش از همه چیز از موقعیتی کنونی ام بدم می آید.
دروغ می گویم، روز و شب دروغ می گویم و فردا دیر از خواب بیدار می شوم که صفحه آنقدر پردروغ است که اضافه کردن یک دروغ دیگر دیر نمی شود.
می گویم آدم بدی هستم و من دروغ می گویم، می خواهم او تکذیب کند و بگوید که مجبوری و او اینکار را می کند و می گوید از خودت ناراحت نباش، به شرایط اشاره می کند و.. من چرا پس خوشحال نمی شوم از اینکه تبرئه شده ام.
به همکارم می گویم صادقانه که نگاه کنی همه ما در رسیدن به این وضعیت مقصریم انتقادها به جایی نمی رسد تا ما..
دست های من به اندازه دست های تو سرخ است و فیلم ها را نگاه می کنیم، دیدار احمدی نژآد در علم و صنعت و پلاکاردی که نوشته است: احسان را آزاد کنید.

همزاد

هیچ نظری موجود نیست: