چهارشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۴

من عادلم ، بايد براي عدلم نشانه اي بيافرينم تا خلق از اين مسئله آگاهي يابند.
ما همه در خانه آقاي ... جمع شده بوديم كه ماموران بازور وارد شدند. حتي يادم مي آيد سر پسر 2 ساله ... به ميله اتوبوس خورد مارا زدند ،الان پدر و مادرم در زندان اند .همين مسئله است كه انوشيروان را بر آن مي دارد كه ريسماني خارج قصر وصل كند تا هر آنكسي دادي دارد كه بايد ستانده شود ريسمان را بكشد .
ببينيد ما با ماهي 170 هزار تومان زندگي مي كنيم اين كم است ، زندگي مانمي چرخد ، انگيزه اعتصاب ما سياسي نيست ما فقط خواسته هاي صنفي داريم .
روزها مي گذرد كسي ريسمان را نمي كشد اين چه معنايي مي تواند داشته باشد .
منصور اصانلو همچنان در زندان است تعدادي از رانندها ي شركت واحد و اعضاي اتحاديه زنداني شدند ، هيچكس حق ندارد در جلوي شهرداريها اجتماع كند روزنامه كيهان مي نويسد " اوضاع عادي ست ،خلق آسوده بخوابيد، شهر در امن و امان است ، اما داروغه بالاي ديوار است در قصر بلوايي بر پاست كسي ريسمان را كشيد ه همه مشتاق اند در گرفتن حق اين مظلوم اما به پاي ريسمان كه مي رسند الاغي را مي بينند يكي در اين ميانه مي گويد:
عدالت انوشيروان را جز خري باور نكرد.

همزاد

هیچ نظری موجود نیست: