یکشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۶

خواندن عشاقي كه بخواهي تنشان را بخواني با خواندن صفحات نوشته شده، فرق دارد. سطر به سطر نيست: (يعني اين تمركز روح و تن كه عشاق براي همخوابگي به كار مي گيرند). از هر نقطه اي آغاز مي شود. مي جهد،‌تكرار مي شود،‌به عقب بر مي گردد،‌اصرار مي ورزد،‌پيام هاي مقارن و متفاوت دارد، شاخه به شاخه مي شود، باز از نو متوجه يك نقطه مي شود، با لحظات نگراني مقابله مي كند، ورق مي زند، خطي را دنبال مي كند،‌خود را گرم مي كند،‌و مي شود از آن راه مشخصي را شناخت، راهي به يك انتها،‌تا زماني كه متوجه لحظه ي اوج مي شود. و با منظر اين انتها، جهاتي هماهنگ به خود مي گيرد،‌تقطيع هاي عروضي و بعد سير قهقرايي انگيزه ها. اما آيا لحظه ي اوج همان انتها است؟ راهروي به سوي انتها آيا مخالف تمايل به كوشيدن، جاري بودن و كش دادن لحظه ها و بازپس گرفتن زمان نيست؟ اگر قصد كنيم اين مجموعه را به تصوير در آوريم، هر بخش آن با نقطه ي اوجش،‌سه نمونه با سه بعد لازم دارد حتي شايد چهار بعد يا حتي ترجيح دارد نمونه اي نداشته باشد، هيچ تجربه اي هم قابل تكرار نيست و چيزي كه باعث مي شود هم آغوشي و متن نوشته بيشتر به هم شوند اين است كه هردوي آنها در زمان ها و فضاهايي وجود دارد كه با زمان ها و فضاهاي قابل اندازه گيري متفاوت است. در بديهه گويي هاي اولين ديدار، مي توان آينده اي از يك زندگي مشترك را ديد. هر يك عنصري از نوشته ديگري است و هر يك در ديگري قصه نانوشته خود را مي خواند.
اگر شبي از شبهاي زمستان مسافري- ايتالو كالوينو- ترجمه ليلي گلستان- صفحه 191

شايد نوشتن اين متن آنهم در اين دوره باتوجه به شدت دستگيري ها نامناسب باشد اما انگار در ميان همه اين هياهو ها چيزي از دست مي رود. دوستي دارم كه هماغوشي هاي عاشقانه را جزء زيباترين صحنه ها مي داند و دوستي كه گريزان از اين صحنه هاست و يكي ديگر كه با شنيدن نام همآغوشي انگار از خط قرمز زندگي اش رد شده است و دچار يك جور حالت عصبي مي شود. درك متفاوت است كه ديدگا هاي متفاوت مي آفريند و شايد اين ناآگاهي است كه ما را از شرايط تجربه ناشده مي هراساند.

توضیح وزیرکشور درباره 'کناره گیری' ذوالقدر
تعدادی از دانشجویان چپ در تهران دستگیر شدند
فتوای آیت الله صانعی درباره چندهمسری
همزاد

هیچ نظری موجود نیست: