سه‌شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۹

آزادی

من عاشق این لحظه بودم، لحظه دیدار دو دوست، دیدار دو نفر که یکدیگر را دوست دارند، مادر و فرزند، عاشق و معشوق یا هر کس دیگر...
وقتی که از پله های زندان پایین می آید، لحظه ی در آغوش کشیدن پس از تمامی استرس ها و اضطراب ها و تحقیرها...
دیدن دوباره او در یک فضای آزاد، چه لحظه ای است که هر بار با فکر کردن به آن دچار یک لذت و سرخوشی...
آزادی زیباست بهترین و پرارزش ترین و امشب قرار است که جعفر پناهی آزاد شود....
به امید آزادی دوستان دربندمان
همزاد

هیچ نظری موجود نیست: