سه‌شنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۴

به چه می‌اندیشی؟

به چه می‌اندیشی؟
از این سهمگین‌تر نیز خواهد شد وقتی ملاط‌های آجرهایی که سالیان درازصرف ساختن آنها کرده ای، سست و سست‌تر شوند، از این سهمگین‌تر نیز خواهد شد.
گویی دیواره‌‌ای که ساخت و پردازش آن ایامی خرسندت می‌کرد،اکنون کج و نا آراسته در آستانه فرو ریختن بر کالبدت و درونت است!

به چه می‌اندیشی؟
به این که اگر دیواره را نساخته بودی و چونان فردی منقاد ایستاده بر هیچ می نگریستی، اکنون دیگر دیواری که در آستانه فرو ریختن بود، وجود نمی داشت؟ که خیری که تبدیل به شر شود، در نبود خیر، شر نشود؟

از آستانه تزلزل به چه می‌اندیشی؟
از فروریختن دیوار متزلزل شده‌ای یا از واهمه فروریختن تمامی دیواره‌هایی که ساخته و پرداخته‌شان کرده‌ای ؟!
در روزی که هراسان بودم، از فروریختن دیواره‌ای هراسان بودم که با تمام وجود ساخته و پرداخته بودمش!

به چه می‌اندیشی؟

13 شهریور 84


پاینده ایران
یله

هیچ نظری موجود نیست: