شنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۴

1) به روزی که چند ساعتی است به پایان رسیده است می اندیشم! با وجود اینکه خیلی تلاش کردم اما نفهمیدم امروز به چه می اندیشیدم!

2) واقعا اخلاق گلدکوئست ای جای خودش را در ادبیات ما باز کرده است. یکی از دوستانم به پیشنهاد کار یکی از بستگانش حدود 24 ساعت مسیری طولانی را می پیماید و به تهران می رسد؛ در اینجا آن فرد او را present می کند!!
یاد عبارتی افتادم که با جمله معروف امام حسین ساخته شده است:
" اگر آزاده نیستید، دست کم مسلمان باشید."

3) کاش می شد گاهی با خیالت راحت تمام تقصیرها را گردن دیگری می انداختیم!
اگر دیدید دوستتان پوست موز را در کوچه ای انداخت که کودکان در آنجا مشغول بازی هستند، نگران نباشید، مقصر حکومت گرانی هستند که مردم را به این وضع کشانده اند!!

4) در نشست انتخاباتی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، یک تصویر در یک لحظه برایم خیلی جالب بود. بیشتر دانشجویان در یک لحظه خاص گپ می زدند و سیگار می کشیدند! از بس آنجا دود بود، در پیاده رو کنار محل نشست بی سیگار گپ زدیم!

پاینده ایران
یله

هیچ نظری موجود نیست: