چهارشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۴

بدون ...

نباید بخندی ،نباید حتی نشانی از انرژی در وجودت باشد ، نباید شاد باشی و نباید ، نباید ، نباید و...اینجا شهر هسته و نیسته ها ، اینجا تهران است و اینجا ایران است ! همه حوزه ها در هم و هیچ چیز سر جای خود نیست هیچ چیزهر چه عبوس تر باشی ، هر چه بسته تر و خشکتر و حتی بی ادب تر شخصیتی محترم تر داری و دختری خوب و پسندیده تری هستیمی بینی !!!انگار تازه از یک دنیای مجازی به یک دنیای واقعی پرتاب شده ام 1آدم های واقعی !! وچه زشت و کریه ان ایت آدم ها فارغ لز تمام گرایشات سیاسی و مذهبی ، همه یکجو رند همه!متهمت می کنند ، در چها ر دیواری سیه و زشت خانه های عنکبوتیشان تورا متهم می کنند ، و قضاوتت می کنند !و در آخر بدون حضور خودت حکم را صادر می کنند و آنوقت تو را به دار می اویزند .همین مردم اصلاحطلب و مخالف حکومت !همین آدم های روشنفکر داخل تاکسی و اتوبوس !چه راحت تحقیر شدم و تحقیر می شوم ! تصمیم دارم کمی در خانه بمانم ، به دو تا ازدوستانم قول داده ام که برایشان کلاه ببافم ! در گو شه خانه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حنا

هیچ نظری موجود نیست: