1) حتما تا حالا به این موضوع دقت کردهاید که صندلی های پارکهای ایران (به جز چند مورد خاص) به شکلی است که در نهایت سه نفر می توانند کنار هم_و نه رودررو_ روی آن بشینند. آیا اصلا این ویژگی یک مشکل است؟ اشکالی در شکل این نوع صندلیها وجود دارد؟
2) در دانشگاه ما سالنی هست که یا همیشه خالیه یا باید برنامهای در آن برگزار بشه که حدود 1000 نفر مخاطب آن برنامه باشند! شما جایی را سراغ دارین که 50 نفر آدم رودررو بتوانند با هم حرف بزنند؟
3) در جامعه ما تن عرصه عمومی به قدری نحیف است که هنوز قوت نگرفته به بیراهه میرود! عبارات و مفاهیمی مانند عرصه عمومی، منفعت جمعی، کار گروهی و مانند اینها به قدری غریب هستند که مخاطب را گیج میکند!
4) وبلاگها و وبسایتها عرصه عمومی راحتی را به وجود آوردهاند. با کمترین هزینه جانی و مالی میتوان حرف زد و نوشت. قرار بود بند از پای اندیشه آزاد شود تا اندیشه خود را ابراز و ثبت کند.
5) در جامعه ما تن عرصه عمومی به قدری نحیف است که هنوز قوت نگرفته به بیراهه میرود!
یله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر