شنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۵

حدود 18 ماه است که می‌خواهم درباره چند نکته مهم که در زندگی آموخته‌ام بنویسم! این بار فرصت را از دست نمی‌دهم! اگر به زبان شعاری نوشته شده است مرا ببخشید. این جور نوشته‌ها در وبلاگ‌ها کم سابقه نیست و خوشحال می‌شوم اگر بقیه هم چیزی در این باره بنویسند.


− آموخته‌ام، اگر کسی را دوست می‌دارم، باید از لذت‌های او (که به دیگران آسیب نمی‌رساند) هم لذت ببرم و حداقل به رسمیت‌شان بشناسم حتی اگر در لذت هایش سهیم نباشم.

− آموخته‌ام، از پیروزی (هر چند بزرگ) سرمست نشوم چرا که پیروزی‌های بزرگ شکست های بزرگ به همراه می‌آورند.

− آموخته‌ام، زیر سنگینی شکست‌های زندگی له نشوم چون این شکست‌ها حتی یک سال پس از رخدادشان به قدری کوچک و خرد می‌شوند که یادآوری آسیب آنها از خود آنها دردآورتر است.

− آموخته‌ام، بهترین دوستانم را در بدترین شرایط روحی و روانی‌شان می‌توانم پیدا کنم!

− آموخته‌ام، اگر از رفتار فردی دلگیر می‌شوم، اجازه ندهم که این حس به تنفر من از او منجر شود. روزی که از شخصی متنفر شوم، آن روز، روز پایانی زندگی خواهد بود!

− آموخته‌ام، آن کسی که رودرروی من از فردی به تندی یاد می‌کند، در غیاب من نیز درباره من چنین خواهد کرد.

− آموخته‌ام، یک عذرخوهی ساده بسیار منطقی‌تر از ساعت‌ها دلیل تراشی بیهوده است.

− آموخته‌ام، در انتظار کسی نشستن برابر با در انتظار شکست بودن است!

− آموخته‌ام، جهنم اصلی در برزخ اتفاق می‌افتد نه در جهنم! در بی‌یقینی ماندن و با دلهره در انتظار چیزی بودن دشوارتر از مواجه شدن با مصادیق جهنم است.

− آموخته‌ام، با افراد زیادی می‌توان شاد بود و خندید. دوست من کسی است که در شرایط بحرانی با من باشد.

− آموخته‌ام، نشنیدن گفته‌هایی که باید شنیده بشود، خیلی دردناک‌تر از شنیدن گفته‌هایی است که برای ما عذاب‌آور است.


شاد باشید


یله

هیچ نظری موجود نیست: