پاینده
آسوده خاطر و آرام... پاینده و پایدار...
چهارشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۴
این روزها...
این روزها از چاملی خبی نیستم، جودی خسته شده، تنسی داره نیاد اینجا، شازده کوچولو اینجاست، یله و پن و هاپو دارن به شهر هسته ها میرن، ظاهرا همه چیز سر جاشه ولی... ولی اینجوری نیست...
انگار که منتظرم، منتظر چی؟؟؟؟؟؟
کورماز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر