5 سال قبل بود. بعد از دو سال دوستی و تمام عادتی که بهش کرده بودم، توی چشام نگاه کرد و گفت: "دیگه نمیخوام ببینمت!!!" باورم نمیشد که قسمتی از وجودم نخواد منو ببینه!
بعدها فهمیدم که اشتباه از من بود، این عادت بود نه عشق، پس عشق رو در انتخاب هر روزه تعریف کردم. در اینکه هر روز وقتی چشم باز میکنی خودت رو در سر دو راهی ی انتخاب قرار بدی، و اگر باز هم همون رو انتخاب کردی اونوقت یعنی عاشقش هستی. دوباره انتخابش کردی، پس مطمئن هستم که دوسش داری!!!
هر چقدر لازم باشه مبارزه میکنم، پیدا میکنم، از هر کس شکست بخورم، سراغ حریف قویتری میرم. هر چه سرسخت تر، بهتر! شاید بازی رو خوب بلد نباشم اما روی advance بازی میکنم! هر چند بار که Game Over بشم، دوباره...!!!
nobody
بعدها فهمیدم که اشتباه از من بود، این عادت بود نه عشق، پس عشق رو در انتخاب هر روزه تعریف کردم. در اینکه هر روز وقتی چشم باز میکنی خودت رو در سر دو راهی ی انتخاب قرار بدی، و اگر باز هم همون رو انتخاب کردی اونوقت یعنی عاشقش هستی. دوباره انتخابش کردی، پس مطمئن هستم که دوسش داری!!!
هر چقدر لازم باشه مبارزه میکنم، پیدا میکنم، از هر کس شکست بخورم، سراغ حریف قویتری میرم. هر چه سرسخت تر، بهتر! شاید بازی رو خوب بلد نباشم اما روی advance بازی میکنم! هر چند بار که Game Over بشم، دوباره...!!!
nobody
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر