جمعه، تیر ۳۰، ۱۳۸۵

بعد از ظهر جمعه است كافي نتم ! چند وقتي كه سرم خيلي شلوغه و كمتر سر به وبلاگ مي زنم ولي كم و بيش از حال بچه ها خبر دارم !
امروز با بچه ها خرقان بوديم همزاد مهدي س شازده كو چولو من و دوستاي پن و شازده كوچولو با برادرش جاي همتون خالي بو!
يله نوبادي هاپو كورمازو تنسي هم اونجا بودن وقتي كه روبروي كوههاي پر از ابر نشسته بوديم وقتي كه باد مجالي براي باز بودن چشما نمي داد و موهامون توي صورتمون بود.
كتري سياه رو هم برده بوديم و ناهار املت خورديم!
حنا

هیچ نظری موجود نیست: