دوشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۷

گفت و گو

روی صفحه موبایلم نام یله افتاده است، یادگار روزهایی است که یله از گوشی رویا برایمان مسیج می فرستاد، وقتی که رفت نام یله را برنداشتم تا باز نامش باشد و این دو تماس ناموفقی که روی صفحه موبایلم افتاده بود ، آنهم با نام یله و بعد مسیج م.آ که یله به او تلفن زده است، کمی آشفتگی و اضطراب که یعنی چه می تواند باشد معنای این دو پیغام می شود که یله آمده باشد، می دانم که جواب منفی است اما باز می نویسم، یعنی چه که تلفن می زند؟ الان کجاست؟ و جواب همان استرالیای سابق است.
شب همه اش منتظریم تا تلفن بزند هر چند شماره را گویا م. آ اشتباه داده است، بالاخره تماس می گیرد و این گفت وگوی نیم ساعته شاید، نه حتما یکجور نمی دانم چنان خوشحال و راضی بودیم از گفت و گو با او که بعد از قطع تماس همه اش حرف از یله بود و برخوردهایش و حرف ها و قدیم و شیوه رفتار کردنش و حرف از اینکه صحبت با برخی چقدر لذتبخش است و... شب خوبی بود که قبلش هم با دوست دیگری از انقلاب تا خانه صحبت می کردم، گرچه دور بود اما از آمدنش در هفته های بعدی می گفت و همین ما را بس است.

همزاد

هیچ نظری موجود نیست: