درست نميدانم اما شنيدهام كه تحكيميها انتخابات را تحريم كردهاند. با همهي احترامي كه براي ايشان قائلم فكر ميكنم اقدام ايشان فاقد نگرش منطقي سياسي و نگاه درست است. همه ميدانيم كه دانشجويان و در راس ايشان تحكيم وحدت بزرگترين ضربهخوردهگان جنبش اصلاحات بودهاند. خاتمي با كم كاري و محافظهكاري ضربههاي مهلكي به بدنهي جنبش دانشجويي وارد كرد. در حاليكه دانشجويان از روز اول رياست جمهوري خاتمي مهمترين و جديترين حاميان او بودند.(و اين خود يكي از ضعفهاي مهم دولت اصلاحات بود، چرا كه يك دولت را بايد حزبي حمايت كند كه از دل يك طبقهي اجتماعي برآمده باشد[مثل طبقهي كارگر] و دانشجويان به عنوان گروهي پيشرو تنها ميتوانند كاتاليزور يا حاميان درجه دو باشند)
اين را هم ميدانيم كه برخي از اين ضربهها و آسيبها جداي از فشارهاي بيروني و خشونت راستگرايان، ناشي از ضعفي بود كه خود اين جنبش در درون از آن رنج ميبرد. مسائلي چون فقدان تئوري و انديشهي قوي، ياد نگرفتن اصول اعتراضات مدني و اتخاذ روشهاي قديمي مبارزه و طرح شعارهاي بيش از حد راديكال[تا حد آنارشيگري بيمنطق] و اعتماد بيش ازحد به سياستمداران و دوري كردن از روشنفكران.
اين ضعفها در كنار فشارهاي بيروني و حمايت نكردن اصلاحطلبان سوار بر قدرت موجب برخورد هاي تندي با دانشجويان شد كه نتيجهي آن حتي امروز هم قابل مشاهده است. بهترين نمونه برادران محمدي هستند كه هنوز در زندان تحت فشارند و اخيرا هم اعلام شده حال ايشان وخيم است.
شكست ناشي از موارد برشمرده موجب دلمردهگي و ياس نه تنها تحكيم كه كل پيكرهي جنبش دانشجويي شدهاست. به شكلي كه تندروترين و راديكالترين جناح تحكيم(مدرن علامه)در سالهاي اخير شعار دوري از قدرت و حركت به سمت تفكر تئوريك و اعتراض مدني را انتخاب كرده است.
البته اين روش با توجه به تجربهي تلخ جنبش دانشجويي در سينهزدن زير علم اصلاحطلبان هم منطقي و هم حاوي نكات برجسته و پيشرويي است. اين روش كه در كشورهاي پيشرفته نيز به عنوان راهكارهاي جنبش دانشجويي از چند دههي پيش ميباشد اما توجيه كنندهي تحريم انتخابات به شكل امروزينش نيست.
گذشته از پيامدهاي تلخ تحريم و انتخاب يكي از كانديداهاي نظامي يا مرد دروغگويي چون هاشمي، تحكيم بايد به اين هم بيانديشد كه با تحريم چه هدفي را دنبال ميكند:
1- شعار تحريم، بيش از همه توسط اپوزيسيون خارج از كشور و طرفداران هخا و رجوي در بوق ميشود كه همواره از دور دستي برآتش داشتهاند و هيچ نگاه دقيق و واقعبينانهاي از شرايط داخل نداشتهاند.
2- طرفداران تحريم، بيشتر به اثبات نامشروعيت نظام و در نتيجه براندازي ميانديشند، اما آنها هيچ برنامه يا آلترناتيوي را فراپيش نمينهند. آنها مثل كودكي كه لج ميكند فقط پادر كفش نميخوام كردهاند و نميگويند چه ميخواهند و يا چگونه؟
3- شايد هم طرفدار تهاجم يك نيروي بيگانه هستند كه فكر نكنم قاطبهي مردم به چنين وضعيتي راضي باشند. ايشان با الگوبرداريهاي سادهانديشانه از انقلابهاي مخملي يا وضعيت دشوار كشورهايي چون عراق يا افغانستان فكر ميكنند كه ايران هم ميتواند چنين راهي پيش گيرد. آنها توجه نميكنند كه اولا عراق و افغانستان جداي از وضع بدي كه دارند بسيار با ايران از نظر سياسي، بافت مردمي، اقتصادي و قدرت دولت مركزي تفاوت جدي دارند. ثانيا انقلابهاي مخملي در كشورهاي صنعتي اروپايي رخ داد كه گرچه فضاي بسته داشتند اما مردم سالها در سايهي رشد اقتصادي و البته رشد فرهنگي و فضاي سياسي به نسبت ايران باز، شورش مدني را تمرين كردهبودند و گذشته از اتحاد عجيب مردم، حكومتها نيز گرچه توتاليتر بودند اما مستبد به مفهوم ايراني نبودند. چرا چنين انقلابي در ازبكستان جواب نداد؟
اعتراض مدني و تشكيل NGO و اعتراض از طريق نافرماني مدني نيازمند حداقل فضاي باز سياسي و اجازه براي تشكيل NGO يا اعتصاب است. زماني كه يك قاتل نويسندهها يا يك نظامي حلقه به گوش يا يك تند روي ايدئولوژيك رئيس جمهور شود، حتي اعتراضهاي مدني در نطفه خفه ميشوند و خطر رفتاري چون رفتار رئيسجمهور ازبكستان يا كشورهاي عربي در پيش است. امروز اگرچه رئيسجمهور به دليل ضعف مفرط قانون اساسي و اهمال خودش در بسياري از موارد كوتاه ميآيد، اما باز ما ميتوانيم او را بي پسوندي خاتمي صدا بزنيم و پيش رويش او را نقد كنيم. مباد روزي كه چون سالها پيشتر، وقتي فردي در نماز جمعه از هاشمي انتقاد كرد او را كتك زدند و به جايي بردند كه كسي نميداند.
اعتراض مدني كه شعار تحكيم است نياز به حداقل فضاي باز اجتماعي(لااقل) دارد كه با توجه به پيشينهي نامزدهاي اين دوره تنها معين آن را فراهم ميكند.
درست كه دانشجويان ضربهخردگان بزرگ اصلاحات بودند اما چه كسي پا روي حقانيت فردي چون حجاريان ميگذارد كه با توجه به هزينهاي كه داده است باز از پا ننشسته و شعار تعطيل و تحريم را در بوق نميكند بلكه آرام و فكور به شرايط بد بعد از انتخابات ميانديشد.
با اميد
هاپو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر