سه‌شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۴

مطالبي آماده كرده بودم كه به دلايلي از گذاشتن‌شان منصرف شدم . فقط سر مقاله‌اي از هفته نامه كتاب جمعه به قلم شاملو كه در مرداد 58 منتشر شد مي‌گذارم و ديگر سخني نيست.
اول دفتر
روزهاي سياهي در پيش است . دوران پر ادباري كه گر چه منطقا عمري دراز نميتواند داشت . از هم اكنون نهاد تيره خود را آشكار كرده است و استقرار سلطه خود را برزمينه ايي از نفي دمكراسي ،‌نفي مليت ، و نفي دستاوردهاي مدنيت و فرهنگ و هنر مي جويد. اين چنين دوراني به ناگريز پايدار نخواهد ماند و جبر تاريخ بدون ترديد آن را زير غلتك سنگين خويش در هم خواهد كوفت اما نسل ما و نسل آينده در اين كشاكش اندوهبار زياني متحمل خواهد شد كه بي گمان سخت كمر شكن خواهد بود . چرا كه قشريون مطلق زده هر انديشه آزادي را دشمن مي دارند و كامگاري خود را جز به شرط امحا مطلق فكر و انديشه غير ممكن مي شمارند . پس نخستين هدف نظامي كه هم اكنون مي كوشد پايه هاي قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحكام بخشد و نخستين گامهاي خود را با به آتش كشيدن كتابخانه ها و هجوم علني به هسته هاي فعال هنري و تجاوز آشكار به مراكز فرهنگي كشور برداشته ، كشتار همه متفكران و آزادانديشان جامعه است . اكنون ما در برابر توفاني روبنده ايستاده ايم ،‌بادنماها ناله كنان به حركت درآمده اند و غباري طاعوني از آفاق برخاسته است . مي توان به دخمه هاي سكوت پناه برد، زبان در كام و سر در گريبان كشيد تا توفان بي امان بگذرد . اما رسالت تاريخي روشنفكران پناه امن جستن را تجويز نمي كند . هر فريادي آگاه كننده است ، پس از حنجره هاي خونين خويش فرياد خواهيم كشيد و حدوث طوفان را اعلام خواهيم كرد . سپاه كفن پوش روشنفكران متعهد در جنگي نابرابر به ميدان آمده اند . بگذار لطمه ايي كه بر اينان وارد مي آيد نشانه ايي هشدار دهنده باشد از هجومي كه تمامي دستاوردهاي فرهنگي و مدني خلق هاي ساكن اين محدوده
جغرافيايي در معرض آن قرار گرفته اند.
چاملي.

هیچ نظری موجود نیست: