شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۴

آزمون

1) درباره سنجش میزان فاصله فکری مردم با حاکمیت از چه آزمونی استفاده می‌شود؟ آیا میان اکثر مردم از یک سو و حاکمیت از سوی دیگر اختلاف فکری یا عقیدتی وجود دارد؟ اگر در تاکسی و محاوره‌های اجتماعی عادی با موج مخالفت‌های متنوع نسبت به حاکمیت روبرو می‌شویم، آیا این مخالفت‌ها جدی و قابل تامل هستند؟

2) به نظرم درباره پرسش‌های بالا کار پژوهشی قابل توجهی_ حداقل در رسانه های عمومی_ انجام نشده‌است. پاسخ به پرسش‌هایی از این قبیل ما را به تحلیل درست‌تری از آینده تاریخ سیاسی، اجتماعی کشورمان رهنمون می‌سازد.

3) شاید ریشه‌ای‌ترین و خصوصی‌ترین باور یک شخص، باور دینی او باشد. به نظرم برای پاسخ به پرسش های از نوع مورد اشاره در بالا، توجه به دین به عنوان یک مقوله بنیانی اهمیت زیادی دارد.

4) چند سالی است که تعیین روز عید فطر به ماجرایی بحث‌انگیز بدل شده‌‌است. نتیجه هر چه باشد، تفاوت چندانی نمی‌کند؛ اما به این اندیشیده‌ایم که تقریبا تمام روزه‌داران، آن روزی را عید فطر می‌دانند که رهبر از طریق رسانه‌های عمومی اعلام می‌کند؟ چگونه است که حتی مخالفان سیاسی رهبر و نهاد های انتصابی و شبه انتصابی این چنین در این باره و امور مشابه مذهبی به افراد و نهادهای ذکر شده رجوع می‌کنند؟!

5) معتقدم شباهت شیوه دین‌داری اکثر مردم از یک سو و رهبران دینی، سیاسی از سویی دیگر، آزمونی بسیار کارگشا و کاربردی است. توجه کنید که از تفاوت دین‌ها سخن نگفتم، چراکه آن را خیلی در این آزمون دخیل نمی‌دانم و تاکید بر همان شیوه های فقهی، اعتقادی یک دین است.

6) چون این محیط را برای بسط این موضوع مناسب نمی‌دانم، خیلی خلاصه منظورم را بیان کردم.
اگر در این‌جور نوشته ها، زبان رسمی و گه‌گاه از بالا می‌شود، مرا ببخشید.


یله

هیچ نظری موجود نیست: