یکشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۴


يادم نمي آيد چه كسي بود ، يادم نمي آيد كجا و حتي فراموش كرده ام زن بود يا مرد ، تنها به ياد مي آورم كه از نقص هايم برايش گفتم ، از خود خواهي ها و عيب هايي كه شايد هيچ كس جز خودم به آنها پي نمي برد .
به پايين نگاه كردم و گفتم حسن من در اين است كه لااقل مي دانم چه نقص هايي دارم ، راست در چشمانم نگاه كرد و گفت : شايد حماقت تو بيش از آنهاست ، دانستن و عمل نكردن حماقتي بيش از ندانستن است ، آنكه نمي داند چگونه مي تواند بر مبناي ندانسته ها رفتار كند. من فقط به بالا نگاه كردم و هيچ نگفتم !!
همزاد فروغ

هیچ نظری موجود نیست: