چهارشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۴

يك دانه از رو يك دانه از زير و يك پيچ !
همه چيز در ذهنم بافته مي شود ، آينده اي كه هنوز نيامده و گذشته اي كه خيلي وقت پيش از روي ميل سر خورده و در رفته !
رنگش آبي است ، اما گذشته را نمي دانم بگويم چه رنگي دارد همه رنگها را ؟ همه اش به فكر زيباييهاي گذشته باشم ؟
آينده پر از شك و ترديد و هراس !
راستي حال كجاست الان كجا هستم ؟
يك دانه از رو يك دانه از زير يك پيچ ! مامانم ميگه اينطور قشنگتر مي شه !
" تو هستي پيچ اضافي آوردم "
همه چيز ساده برايم پيچيده است !!
تنهايي اتاقم زير نور ضعيف چراغ مطالعه و صداي حسين پناهي چقدر دلنشين تر شده !!
" كش يعني سر درد
كش يعني تكرار"
همه چيز تكرار مي شود ، من ، تو ، او و رج هاي بافتني كه تكرار مي شود !!
رنگ آبي ؟!
دلم براي دوست نقاشم تنگ شده بعضي وقتها دلم مي خواست مي توانستم كمي مثل او باشم !
راستي چرا پرسيدم !!
" ما چرا مي پرسيم
ما چرا مي فهميم
ما چرا مي پرسيم "
حنا

هیچ نظری موجود نیست: