یکشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۴

در کمد رو باز کردم ،ساز رو از صنوقچش در آوردم ،بعد از حدود دو سال و اندی بالاخره جرات کردم که درش بیارم از قبل می دو نستم که یه سیمش پاره شده ولی وقتی در صندوقچه رو باز کردم دلم هری ریخت تمام پوست دورش ترک برداشته و قسمتهایی هم پاره شده بود تمام دورش !- که شبیه دو تا قلب که از نوک بهم چسپیده ،یکی بزرگ و یکی کو چیک - برای تسلای دل خودم شروع کردم به چسب زدن ، تمام لبه ها رو چسپ زدم سیم رو موقتی درست کردم و مضراب که دیگه کاملا تو دستم غریبه بود رو برداشتن ، هنوز چند تا از گوشه ها رو جسته گریخته به یاد داشتم " به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم ..."انگار وقتی گذ شته هم خودش می خواد بپوسه و بریزه با چسپم که شده نگهش می دارم
hana

هیچ نظری موجود نیست: