چهارشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۹

اتفاق

همیشه زمانی که فکر نمی کنی اتفاق می افتد.
اولین بار که اتفاق افتاد غیر منتظره بود، همه چیز راحت بود و آرام و با امیدی که از آن روز چنان مایه گرفته بود که سرخوردگی اش صد چندان می نمود.
گفتم این بار اما ناامیدانه اتفاق می افتد، با کسانی که نیستند. گفت چرا رعایت نمی کنی؟ در طرح صدایش خنده نیست، من فقط می خندم به این امید که بخندد اما نمی خندد. می شود خندید به همه این روزها و روزهایی که می آید.
میانه این دو باز اتفاق افتاده بود و ادامه داشت ادامه داشت تا ....


همزادد

هیچ نظری موجود نیست: