رافائل آلبرتی
گنجی در زندان از بسیاری از ما در خارج از زندان بیشتر هست!! او می داند که زندان واقعی چیست!
گنجی "مانیفست جمهوری خواهی2" را از درون زندان منتشر کرده است که بخشی از مهم ترین ادعاهای او را در زیر آورده ام.
انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري به دلايل زير بايد تحريم شود:
1.
مطابق قانون اساسي (به تعبير درستتر تفسير شوراي نگهبان از قانون اساسي) زنها و سنيها نميتوانند رئيس جمهور شوند. پس از آن مهمترين مشكل انتخابات نظارت استصوابي شوراي نگهبان است. در مرحلة اول كلية شهروندان به دو دسته تقسيم ميشوند. آنها كه به قانون اساسي اعتقاد دارند و آنها كه به قانون اساسي اعتقاد ندارند. افرادي كه به قانون اساسي اعتقاد ندارند از حقوق شهروندي محرومند و طبعاً حق كانديداتوري براي بسياري از مشاغل و مناصب را ندارند. يعني ايران متعلق به همه ايرانيان نيست، بلكه فقط خوديها شهروند محسوب ميشوند.
در مرحله بعد تكليف معتقدين به قانون اساسي روشن ميشود. صرف التزام عملي به قانون اساسي و ولايت فقيه كفايت ندارد، بلكه بايد به نظريه ولايت فقيه و مصداقش اعتقاد داشت. يعني افرادي كه اسلام و قانون اساسي را قبول دارند، ولي نظريه ولايت فقيه يا مصداقش را قبول ندارند، رد صلاحيت ميشوند و ...
2.
به فرض آنكه مشكل فرآيند غير دموكراتيك رفع گردد، مسأله مهمتري وجود دارد كه تحريم انتخابات را ضروري ميسازد. مسأله اين است: فرآوردة فرآيند دموكراتيك فاقد اختيارات لازم براي تغييرات ساختاري و اصلاحات بنيادين است. علاوه بر اين، اصليترين اركان نظام در مقابل يك رئيسجمهور منتخب واقعي خواهند ايستاد. مگر قرار نيست رئيسجمهور منتخب در چارچوب همين قانون اساسي؛ با همين رهبر، همين مجلس، همين شوراي نگهبان، همين مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي شهر و شهردار، صدا و سيما، بسيج و سپاه و نيروي انتظامي و... كار كند؟ مگر قرار نيست رئيسجمهور مجري برنامة پنجسالة چهارمي باشد كه به تصويب مجلس هفتم رسيده است؟ مگر نبايد در چارچوب برنامه چشمانداز بيستساله مورد نظر رهبر عمل كند؟ مگر نبايد در چهارچوب سياستهاي كلي نظام كه از سوي رهبر تعيين ميشود، كار كند؟ و ...
3.
جادهاي كه اصلاحطلبان در آن گام ميزنند، مسيري نيست كه به نظام دموكراتيك منتهي شود. گذار از سلطانيسم به دموكراسي نيازمند «مشروعيتزدايي» از نظام حاكم و «عدم همكاري» با حاكم شخصي است. ولي اصلاحطلبان از طريق همكاري با حاكم خودكامه، مشروعيت داخلي و بينالمللي براي او توليد ميكنند. نظام خودكامه و ستمگر، در اثر «عدم همكاري مستمر» مردم، ضعيف و ناتوان ميشود و بدين ترتيب شرايط براي گذار به دموكراسي مهيا ميگردد. نيروها و گروههاي دموكرات بايد آگاهانه و عامدانه انديشه عدم همكاري را در جامعه گسترش داده و آن را در بين كلية اقشار مردم فراگير كنند. كلية نخبگان بايد از همكاري با نظام خودكامه خودداري ورزند. هزاران گونه مختلف از روشهاي عدم همكاري وجود دارد كه در عمل ميتوان به نحو احسن از آنها استفاده كرد. «منابع انساني» يكي از منابع مهم قدرت سياسي است. تعداد افراد و گروههايي كه از حاكمان خودكامه اطاعت و با آنان همكاري مينمايند، اهميت مهمي در تثبيت نظام خودكامه دارد. اگر عدم همكاري توسط بخش وسيعي از مردم به كار گرفته شود، نظام خودكامه گرفتار مشكلات اساسي خواهد شد و ...
این مانیفست شامل بخش های دیگری هم هست که توصیه می کنم خواندنش را از دست ندهید. می توانید مانیفست را از اینجا تهیه کنید که مشکل فیلتر آن هم حل شده است.
پاینده ایران
یله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر